3585

ساخت وبلاگ

امکانات وب

آدم سه‌ی صبح در فرودگاه چه کار می‌تواند بکند؟ مسلماً گزینه‌های زیادی ندارد. می‌تواند مثل فیلم‌های بنجل قهوه‌ی تلخی سفارش بدهد تا خواب از سرش بپرد و وقتی دارد آماده می‌شود، چشم بدوزد به اجسام سرگردان و پاهای خسته و چمدان‎‌هایی که لابد پراند از لباس زیر، جوراب، حوله، مسواک، خمیردندان، ژیلت، شارژر. مرده‌شور این قهوه‌های بدمزه را ببرند. آدم حس می‌کند دارد عصاره‌ی زقوم را می‌خورد. همین‌ها کافی‌ست؟ همین کافی‌ست که آدم این چیزها را بگذارد در یک چمدان و ببنددش و بلتیش را بخرد و برای پرواز ساعت پنج خود را دو ساعت قبل‌تر به فرودگاه برساند؟ چهار سال زندگی یعنی یک چمدان؟ چهار سال زندگی در یک چمدان می‌گنجد؟ آدم گیت‌ها را که رد می‌کند و می‌بیند کسی نیامده و باید از پله‌ها بالا برود و به پشت سرش نگاه نکند و از آسمان و ابرها لذت ببرد، تازه می‌فهمد که چهار سال که سهل است، چهل سال هم می‌گنجد...

خسته ترینم.......
ما را در سایت خسته ترینم.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lachute بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 18:43